شخصیت گالوم ارباب حلقه ها چگونه صنعت سینما را متحول کرد؟
به گزارش آخرین خبر، استفاده از فناوری موشن کپچر (Motion Capture) در فیلم ها حالا به امری رایج تبدیل شده است؛ این فناوری در حقیقت یک روش ضبط حرکات بدن و انتقال آن به یک مدل سه بعدی رایانه ای است که به فیلمسازان یاری می نماید تا شخصیت های خیالی مورد نظر خود را واقع گرایانه و طبیعی تر به نمایش بگذارند. از نژاد ناوی در فیلم آواتار: راه آب (2022) تا شخصیت های تانوس و هالک در انتقام جویان: سرانجام بازی (2019)، بیشتر آثار بلاک باستری و پرفروش سال های اخیر تا حدودی از موشن کپچر استفاده نموده اند. اما اگر تاریخچه سینما را در نظر بگیریم، این یک فناوری نسبتا نو است. جنگ ستارگان: قسمت اول - تهدید شبح (1999) از اولین فیلم هایی بود که از یک شخصیت کاملا کامپیوتری -همان جار جار بینکسِ جنجالی- در نقشی مهم استفاده کرد، اما تا چند سال بعد، دنیا از قابلیت های واقعی موشن کپچر مطلع نشد تا اینکه گالوم از راه رسید.
در سال 2002، فیلم ارباب حلقه ها: دو برج، شخصیت گالوم را که در قسمت قبلی در چند نمای مبهم به نمایش گذاشته شده بود، به درستی معرفی کرد. دو برج آغازگر جنبه های خاصی از موشن کپچر بود و تا حد زیادی مسئول پذیرش گسترده این فناوری در صنعت فیلمسازی است، زیرا تا قبل از آن دوره، کسی این تکنولوژی را جدی نمی گرفت. پیتر جکسون، کارگردان فیلم، در ابتدا قصد استفاده از موشن کپچر برای گالوم را نداشت، اما همه چیز به لطف بازی منحصربه فرد و به یاد ماندنی اندی سرکیس تغییر کرد، بازیگری که به یکی از مهم ترین شخصیت های سرزمین میانه جی. آر. آر. تالکین به برترین شکل جان بخشید.
اندی سرکیس در ابتدا علاقه ای به این نقش نداشت
جکسون ابتدا فقط در پی یک صداپیشه برای گالوم بود. سرکیس که آن روزها بیشتر به عنوان یک بازیگر تئاتر شناخته می شد، به صداپیشگی بی علاقه بود؛ او می خواست نقشی را بازی کند که در آن بتواند حالات چهره و حرکات بدنش را ببیند. علاوه بر این، او فقط با رمان هابیت آشنا بود، که در آن گالوم یک شخصیت فرعی به شمار میرود و چندان به آن توجه نمی گردد. لورین اشبورن، همسر سرکیس، او را متقاعد کرد تا قبل از تصمیم گیری، رمان ارباب حلقه ها را بخواند. سرکیس در نهایت گالوم را درک کرد و متوجه مجذوب کنندهیت های این شخصیت شد، بنابراین علی رغم تردیدهای اولیه اش، تصمیم گرفت برای این نقش تست بدهد. این داستان شبیه داستان ویگو مورتنسن است که اگر پسرش او را متقاعد نمی کرد، نقش آراگورن را نمی پذیرفت.
سرکیس برای خلق صدای نمادین گالوم، از صدای گربه اش -وقتی که مو بالا می آورد- الهام گرفت. با وجود اینکه او فقط قرار بود صداپیشگی کند، اما در طول تست از کل بدن و صورتش استفاده کرد. او احساس می کرد که برای ایجاد صدای گالوم که از عمق گلو می آید، گرفتن ژست های غیرطبیعی و ایجاد حالات صورت دیوانه وار لازم است. جکسون فکر می کرد این حرکات برای گالوم عالی هستند، بنابراین او نه تنها سرکیس را استخدام کرد، بلکه از او خواست تا فراتر از یک صداپیشه عمل کند. او می خواست گالوم از مهارت های بازیگری سرکیس هم بهره ببرد، بنابراین ضروری بود که او در صحنه فیلمبرداری حضور و با بازیگران دیگر تعامل داشته باشد.
ارباب حلقه ها تکنولوژی های سی جی آی را به مسیر تازه ای برد
هنگامی که زمان بازی در نقش گالوم در مجموعه ارباب حلقه ها فرا رسید، سرکیس یک لباس خاکستری یک سره پوشید که فقط چشمان و دهان او را نمایان می گذاشت. گروه جکسون در آن موقع هیچ داده موشن کپچری از سرکیس ضبط نمی کردند؛ او فقط به عنوان مرجعی برای انیماتورها و برای اینکه سایر بازیگران با یک انسان تعامل داشته باشند، آنجا حضور داشت. سرکیس با شور و حرارت نقش خود را پذیرفت. بیشتر بازیگران و عوامل فیلم مطمئن نبودند که سرکیس دارد چه می نماید، اما موضوع باعث شد تا برای اثبات خودش بیشتر تلاش کند. او در نهایت همکارانش را مجاب کرد و تعیین شد که احتیاج است تا او نقش پررنگ تری در توسعه شخصیت گالوم داشته باشد.
انیماتورها صورت گالوم را برای شباهت بیشتر به سرکیس تغییر دادند. سپس سرکیس با پوشیدن لباس موشن کپچر، دوباره به تنهایی تمام صحنه های گالوم را بازی و تمام تلاش خود را کرد تا با فیلمبرداری اصلی که در کنار بازیگران دیگر انجام داده بود، مطابقت داشته باشد. آن ها از پرفورمنس کپچر -استفاده از موشن کپچر برای حالات چهره- استفاده نکردند، بنابراین انیماتورها مجبور بودند صورت گالوم را به صورت دستی دستکاری و اجرای سرکیس را تقلید نمایند. برای شخصیت گالوم، استودیوی جلوه های ویژه ویتا دیجیتال، تکنیکی به نام اس اس ال تی (Subsurface Scattering) را ابداع کرد که باعث می شد نور در برخورد با یک شخصیت دیجیتالی، حالتی طبیعی داشته باشد. این باعث شد تا گالوم نسبت به شخصیت های سی جی آی قبلی ظاهری واقع گرایانه تر داشته باشد و احساس کنیم واقعا در صحنه ها حضور دارد. اعضای تیم جلوه های ویژه زمان کمی برای پیاده سازی این تغییرات داشتند، اما تلاش های آن ها نتیجه داد، زیرا گالوم به یکی از نمادهای اصلی سه گانه ارباب حلقه ها و به یکی از محبوب ترین شخصیت های فرهنگ عامه تبدیل شد.
گالوم آینده اندی سرکیس را هم تغییر داد
گالوم از دیگر شخصیت های موشن کپچری آن دوران هم متمایز بود. برای مثال، جار جار بینکس به عنوان عنصر طنز استفاده شد، گالوم اما یک شخصیت دراماتیک محسوب می شد که تماشاگران قرار بود او را جدی بگیرند. او لحظات کمدی خود را داشت، اما بعلاوه می توانست ترسناک باشد یا کاری کند که برایش دل بسوزانید. در گالوم طیف گسترده ای از احساسات انسانی به چشم می خورد، بنابراین او به میزان شخصیت های دیگر فیلم واقعی به نظر می رسید. سرکیس برای اجرای خود چندین جایزه کسب کرد و موشن کپچر را در کانون توجه قرار داد.
پس از ارباب حلقه ها، سرکیس و جکسون در سال 2005 برای فیلم کینگ کنگ بار دیگر با یکدیگر همکاری کردند. این بار، آن ها از موشن کپچر برای شخصیت گوریل اصلی -با بازی سرکیس- استفاده کردند. سرکیس در سال های بعدی، بازی در نقش شخصیت های رایانه ای محبوب دیگری را هم برعهده گرفت، مانند سزار در سری تازه سیاره میمون ها و پیشوای عالی اسنوک در سه گانه دنباله جنگ ستارگان. او هنوز هم از چهره های اصلی موشن کپچر است، یک فناوری مجذوب کننده که خودش باعث محبوبیت آن شد. شاید اگر فداکاری ها و تلاش های سرکیس نبود، منظره مدرن فیلم ها بسیار متفاوت به نظر می رسید و موشن کپچر -و تکنولوژی های مشابه- تا سال ها یا شاید دهه ها کنار گذاشته می شد.
منبع: cbr
منبع: دیجیکالا مگ