والدین چگونه بر روابط آینده بچه ها اثر می گذارند
به گزارش آخرین خبر، با دکتر ربکا برگن دراین باره تبادل نظر می کنیم که تجربیات کودکی ما با والدین مان چگونه الگویی برای روابط آینده ما در بزرگسالی خواهند شد.
خبرنگاران | باور ما اینست که عده بسیار کمی (فارغ از اینکه به کدام نسل تعلق دارند) رابطه عاشقانه را ساده می انگارند. رابطه عاشقانه در عصر دیجیتال به طور خاصی چالش برانگیز شده است. اپلیکیشن های دوست یابی جلب توجه را سخت تر نموده اند، چون هر فردی با جمعی از هوادارانش درحال صحبت است و قطع ارتباط ناگهانی و بدون شرح هم بسیار آسان شده است؛ بنابراین وقتی همتای خودتان را پیدا می کنید به قول جان لِنون باید بگوییم: تمام چیزی که به آن احتیاج دارید عشق است.
به گزارش خبرنگاران ، اما نحوه عشق ورزی ما بسیار متأثر از یک یا دو فرد مهم در زندگی ماست: والدین مان. نخستین تجربه عشق ما با والدین رقم می خورد و سال های اولیه زندگی مشخص نماینده نوع نگاه ما به عشق، نحوه عشق ورزی و خواسته هایمان از رابطه های آینده است.
من باور دارم چگونگیِ دردسترس بودنِ عاطفی والدین بر نوع دلبستگی شکل گرفته میان ما و آن ها اثر می گذارد. طبق نظریه دلبستگی ما یک الگوی درونی از والدین مان را خلق می کنیم که بعد ها آن را به عنوان حس خویشتنِ خودمان درونی می کنیم. این سبک دلبستگی بر نحوه تجربه ما از وجود خودمان و متعاقباً نحوه برقراری روابطمان نیز اثر می گذارد.
- دکتر ربکا برگن (روانشناس بالینی)
1. آن ها نحوه محبت کردن را به شما یاد می دهند
می خواهم روی این موضوع تمرکز کنم که روابط عاشقانه ما چگونه متاثر از تجربیات کودکی ما هستند. رابطه والدین ما با هم نخستین و تاثیرگذارترین نمونه از نحوه تعامل و ارتباط در یک رابطه عاشقانه است. این عقیده منطقی به نظر می رسد، چون وقتی درباره اش فکر کنید تقریباً در هر چیزی والدین ما تنها الگوی ما هستند. در سال های قبل از بلوغ آن ها را همان طور که هستند حتی به غلط قبول داریم. برای مثال، اگر والدین کودکی زیاد خونگرم و مهربان نباشند و به ندرت او را در آغوش بگیرند و ببوسند، ممکن است او در بزرگسالی از محبت بیزار گردد. بچه ها شیوه عشق ورزی والدین شان به یکدیگر را الگو قرار می دهند و از آن تقلید می نمایند. به علاوه نحوه ابراز عشق به کودک هم بسیار مهم است.
به عقیده دکتر برگن شیوه های مدیریت خشم و تعارض در خانواده هم نقش مهمی در نحوه ارتباط فرد با شریک عاطفی اش در بزرگسالی دارد. اینکه آیا فردی تمایل دارد احساساتش را آشکارا ابراز کند یا تمایل دارد به سمت پرخاشگری منفعل منحرف گردد اغلب به موازات نحوه ارتباط والدینش با هم و با خود او در کودکیست.
2. شما از رفتار آن ها الگوبرداری می کنید
رفتار بچه ها متاثر از رفتار والدین شان است. عکس قضیه هم صادق است، به این معنا که ممکن است در بزرگسالی در جستجوی فردی باشیم که برعکسِ پدرِ خویشتن دار و بی تفاوت خودمان باشد. مهم اینست که فرد با پدرش همسانی بیشتری دارد یا با مادرش. یک زن ممکن است بیشتر متاثر از رفتار پدرش باشد و در روابط خودش از رفتار های او تقلید کند.
نمونه دیگر فردیست که ممکن است نسبت به شنیدن انتقاد بیش ازحد هوشیار و نگران باشد و با شریک عاطفی اش زیاد مشاجره کند، چون یکی از والدین او با موضوع دفاع ازخود مشکل داشته و پادری (یا فدایی) رابطه بوده است.
3. حرف های آن ها به صدا های درون سر شما تبدیل می گردد
بیشتر روان شناسان هم عقیده اند که هرگونه تغییر فردی با خودآگاهی شروع می گردد. سرچشمه الگو های ارتباطی، فکری و احساسی خودتان را شناسایی کنید، به کودکی تان فکر کنید و سعی کنید الگو هایی را بیاد بیاورید که در تعامل با والدین تان داشته اید.
دکتر برگن پیشنهاد می نماید به این پرسش ها فکر کنید: این صدای کیست؟ صدای بزرگسالی خود شماست یا منشا آن فرد یا جای دیگریست؟
اگر والدین شما هنوز زنده هستند می توانید به نحوه تعامل با والدین تان دقت کنید تا ببینید آن الگو ها چگونه ممکن است بر روابط عاطفی شما اثر گذاشته باشند.
4. آن ها بر سبک دلبستگی شما اثر می گذارند
تحقیقات پیشگامانه در دهه های 1960 و 1970 به وسیله جان بالبی و ماری اینزوُرث به درک کنونی ما از نظریه دلبستگی یاری کرد. از آن موقع تا به امروز محققان بسیاری روی شیوه های مختلف تاثیر دلبستگی ما به والدین مان بر نوع دلبستگی مان در بزرگسالی تحقیق نموده اند.
برای مثال، اگر والدین به ما عشق داده باشند، به احتیاج های ما پاسخ داده باشند و احساسات ما را تایید نموده باشند به احتمال زیاد ما در بزرگسالی سبک ایمنی از دلبستگی را تجربه خواهیم کرد، چون به عنوان بزرگسال شیفته همان نوع دلبستگی خواهیم شد که از کودکی شاهد آن بوده ایم.
از طرف دیگر، اگر با والدین دلبستگی ناایمن را تجربه نموده باشیم در بزرگسالی احساس می کنیم هویت ما خردشده است. این حس با خود عزت نفس پایین، اضطراب در رابطه، مشکل اعتماد به دیگران و گاهی اوقات کشیده شدن به سمت روابطی با همان دلبستگی ناایمن را به همراه دارد. جذب شدن به این روابط فقط به خاطر این است که الگوی وابستگی آن ها برای فرد آشناست.
نحوه شکستن چرخه منفی
دکتر برگن برای خلق الگو های تازه به عنوان یک بزرگسال چهار نصیحت می نماید:
مطالعه
ثبت وقایع روزانه
نگاه کردن به رابطه کنونی از یک منظر متفاوت
مشاوره
نکته مهم یادگیری راه های سالم مدیریت اختلاف و عدم توافق است. یاد بگیرید چگونه باید با شریک خود به لحاظ عاطفی و احساسی رابطه برقرار کنید. هیچ کس بحث و دعوا را دوست ندارد، اما اگر یاد بگیرید به نحو سازنده تری بحث کنید شاید کمتر از آن بترسید و فرار نکنید.
وقایع روزانه را ثبت کنید و خودآگاهی تان را از افکار، احساسات و رفتارهایتان در رابطه افزایش دهید. مشاهدات خود را با روش ارتباط والدین تان با یکدیگر و با خودتان مقایسه کنید. اگر جای خالی چیزی را در ارتباط خودتان با والدین تان احساس کردید به این فکر کنید که آیا آن جای خالی در ارتباط فعلی شما با شریک عاطفی تان هم وجود دارد.
اگر در رابطه هستید به راه های تازه برای حضور در رابطه فکر کنید. رفتار های خاصی هست که می توانید در رابطه آن ها را الگو قرار دهید، مثلاً سوالات عمیق تری مطرح کنید، وقتی شریک شما در حال کوشش برای ارتباط برقرار کردن با شماست به او توجه نشان دهید و هر زمان رنجیده خاطر شدید با قاطعیت احساس تان را بیان کنید. امتحان کردن روش های تازه هرگز ایده بدی نیست به ویژه اگر مدت زمان قابل توجهی از رابطه تان گذشته باشد.
اگر شکستن الگو های غلط برای شما کار سختی است حتما از مشاور یاری بگیرید. یک مشاور آموزش دیده در شناسایی این الگو ها و کشف موانع عملی کردن الگو های تازه و مثبت به شما یاری خواهد نمود.
منبع: brides
منبع: فرادید