گاو خشمگین؛ مارادونا روی پرده سینما

به گزارش آخرین خبر، خبر درگذشت دیه گو آرماندو مارادونا فوتبالیست آرژانتینی عظیم که یکی از عظیمترین بازیکنان تاریخ ورزش بود مثل شوکی همه دوستداران فوتبال را تکان داد. مهم نیست هوادار آرژانتین یا مثلا ناپولی که تیم باشگاهی مارادونا در دوره اوجش بود باشید یا نه، حتی مهم نیست که هوادار فوتبال باشید، مارادونا یک اسطوره است. یک شخصیت کاریزماتیک چه در زمین فوتبال و چه خارج از زمین فوتبال؛ آن قدر که سینماگران سراغش بروند و زندگی اش را روی پرده سینما تصویر نمایند.

گاو خشمگین؛ مارادونا روی پرده سینما

همه چیز از جام دنیای 1986 مکزیک آغاز شد. آرژانتین بازیکن نابغه 25 ساله ای داشت به نام دیه گو آرماندو مارادونا. کوتاه قد بود اما باهوش و سریع. می توانست 7-8 نفر را دریبل بزند. آرژانتین یکی یکی تیم ها را به یاری مارادونا برد تا به انگلستان رسید. انگلیسی ها به خودشان مغرور بودند. آن موقع آرژانتینی ها سر ماجراهای سیاسی جزیره فالکلند با انگلستان مشکل داشتند و انگلیس پیروز می گردد فالکلند را از چنگال آرژانتینی ها دربیاورد. در نتیجه بازی انگلیس و آرژانتین بازی حیثیتی بود. گل اول را مارادونا می زند. دستش به توپ می خورد و توپ داخل دروازه می گردد اما داور خطا نمی گیرد. به همین دلیل گل به نام دست خدا مشهور می گردد. آرژانتینی ها می گفتند این معجزه ای بوده که گل مارادونا قبول گردد و آرژانتین اعاده حیثیت کند.

گل دوم چند دقیقه بعد زده می گردد وقتی مارادونا پنج بازیکن انگلیسی را دریبل می نماید و توپ وارد دروازه می گردد. گلی که به گل قرن معروف است.

طبیعی است که چنین بازیکن کاریزماتیکی نظر سینما را جلب کند. مارادونا آن قدر جذاب بود که از روی زندگی اش فیلم بیوگرافیک نساختند بلکه امیر کاستاریکا، آصف کاپادیا و یکی دو نفر دیگر مستقیم سراغ خودش رفتند تا بخشی از زندگی پرفراز و نشیب این اسطوره کوتاه قد تیز و فرز را روایت نمایند.

در دستان خدا

اولین مستندی که به مارادونا ربط دارد بیشتر درباره تأثیر اوست تا مستندی پرتره درباره این بازیکن عظیم باشد. سال 2007 دو برادر به نام های بن و گیب ترنر مستندی درباره 5 انگلیسی عشق فوتبال می سازند که با توپ فوتبال کارهای محیرالعقولی می نمایند. بت زندگی آن ها مارادوناست در نتیجه بدون پول به بوئنوس آیرس سفر می نمایند تا بتوانند با مارادونا دیدار نمایند. اسم مستند در دستان خدا است که اشاره به گل مارادونا دارد. این پنج نفر به هر دری می زنند تا با مارادونا دیدار نمایند. اما موقعی می رسند که مارادونا قرار است به پرو برود. پنج نفری که پول غذا هم نداشتند و به زور به آرژانتین رسیده بودند ناامید می شوند. آن ها حتی به تلویزیون دعوت می شوند و یک متن به اسپانیایی تهیه می نمایند تا در برنامه ای بخوانند که می گویند برنامه محبوب مارادوناست و هر شب آن را تماشا می نماید. اما مجری خبر می دهد مارادونا به خاطر سفرش زود خوابیده! در حالی که قهرمانان آس و پاس ما ناامید شده اند ستاره آرژانتینی قبل از سفرش به پرو آن ها را به خانه اش دعوت می نماید و لباس هایشان را امضا می نماید و با آن ها عکس می گیرد.

هر چند مارادونا چند دقیقه بیشتر در فیلم حضور ندارد اما این مستند تحسین شده در انگلستان که تبدیل به پرفروش ترین مستند تا آن روز در سینماهای انگلستان شد خیلی خوب نشان می دهد که مارادونا چه تأثیری روی عشاق فوتبال دارد. حتی انگلیسی هایی که به خاطر قهرمانی آرژانتین در جام دنیای 1986 باید از او متنفر باشند شیفته اش هستند. کسی نمی تواند مارادونا را انکار کند. او برای این پنج نفر فراتر از یک فوتبالیست است. او همان دست خداست.

همان سال کارگردان ایتالیایی مارکو ریسی درام بیوگرافیکی درباره زندگی مارادونا می سازد که اسمش مارادونا، دست خدا است. بازیگری به نام مارکو لئوناردی در فیلم نقش مارادونا را بازی می نماید. فیلم از کودکی مارادونا تا زمان اولین سکته قلبی اش را تصویر می نماید اما واقعیت این است که فیلم چندان خوبی از کار درنیامد و کسی هم آن را تحویل نگرفت. به نظر می رسد هیچ کس نمی تواند روی پرده سینما جای خود مارادونا را بگیرد و هیچ قصه و درامی به جذابیت زندگی خود مارادونا نیست.

مارادونا به روایت امیر کاستاریکا

یک سال بعد امیر کاستاریکا فیلم ساز تحسین شده صرب مستند مارادونا به روایت امیر کاستاریکا را در جشنواره کن به نمایش درآورد. اگر شانس می آوردید و همان سال در جشنواره بین الملل مستند ایران، سینما حقیقت حضور داشتید می توانستید مستند کاستاریکا را روی پرده سینما ببینید. سینما شده بود ورزشگاه فوتبال و بعد از بیست و چند سال هنوز با هر گل مارادونا تماشاگران از روی جایگاه هایشان می پریدند و جیغ می کشیدند و کف می زدند.

جادوی مارادونا، جادوی شخصیتش و نه فقط فوتبالش در مستند امیر کاستاریکا بهتر از هر جای دیگری به نمایش درآمد. این مستند البته درباره خود امیر کاستاریکا هم بود که در ابتدای مستند در یک کنسرت او را به عنوان مارادونای سینما خطاب می نمایند. پربیراه هم نیست. کاستاریکا هم مثل مارادونا نبوغ دارد. از سارایوو توانست خودش را به عظیمترین قله های سینمایی برساند و البته مثل مارادونا یاغی بود.

احتمالا به دلیل همین تشابهات کاستاریکا توانسته تصویری به شدت جذاب از مارادونا ارائه بدهد. مارادونای او هم قدیس است و هم مردی که به خاطر اعتیاد به کوکایین خانواده اش را عذاب داده. مارادونای او روی دستش چه گوارا را خالکوبی نموده و سال 1987 به دیدن فیدل کاسترو، رهبر کوبا رفته و از آن طرف در آرژانتین کلیسایی به اسم او ثبت شده که زوج های جوان برای آغاز زندگی مشترک شان به آنجا می فرایند و طی یک آیین با دست گل می زنند تا یاد دست خدا را زنده نگهدارند. در کلیسای مارادونا توپ به این معناست که او خودش را قربانی فوتبال نموده است.

امیر کاستاریکا پیروز می گردد رابطه محبت آمیز ای با مارادونا برقرار کند و کاملا معین است که مارادونا جلوی دوربین او حس راحتی دارد. او از روزهای اعتیادش حرف می زند، از ایده هایش درباره کشورهای آمریکای جنوبی و فاصله طبقاتی می گوید و از ارادتی که به فیدل کاسترو دارد. حرف های ضد امپریالیستی می زند و به قول کاستاریکا حس عدالتخواهی دارد که مارادونا می گوید از دیدن دنیا و خواندن چه گوارا و کسب اطلاعات درباره کوبا به دست آمده است.

بخشی از فیلم که قرار است ما را با روحیات مارادونا آشنا کند در گپ های دو تایی بین فوتبالیست و سینماگر حرفه ای اتفاق می افتد. حرف هایی که سرنخی را دنبال نمی نماید. از این طرف و آن طرف گپ می زنند. حرف های معمولی و نه چندان عمیق اما سرخوشانه که منجر به ارتباط میان دو مرد می گردد. این فیلمی بازیگوشانه و شوخ طبعانه با تدوینی هنرمندانه است که مارادونا را نه داخل زمین که بیشتر بیرون زمین فوتبال دنبال می نماید.

ماردونا در سکانسی از فیلم از اعتیادش به کوکایین می گوید و اینکه چطور مریم مقدس بارها با او حرف زده و از کارهایی برحذرش داشته و او به خاطر کوکایین حتی به مریم مقدس هم دروغ گفته است. تدوین هنرمندانه این سکانس را کات می زند به بچه هایی که در کلیسای مارادونا می گویند که مافیای ناپل را به خاطر گرفتار کردن مارادونا در دام کوکایین که بعدتر منجر به دستگیری او هم می گردد، بخشیده اند و از خدا می خواهند آن ها را از وسوسه ها دور نگهدارد.

تجربه دیدن مارادونا به روایت کاستاریکا و لذت تماشای دیه گویی که جلوی دوربین آواز می خواند فراموش نشدنی است.

دیه گو مارادونا

سال 2019 آصف کاپادیا فیلم ساز هندی مستند دیه گو مارادونا را با استفاده از 500 ساعت تصویر آرشیوی که پیش از این دیده نشده بود، می سازد. کاپادیا استاد ساختن مستندهای پرتره است و مستند او درباره ایمی واینهاس، خواننده مشهور برنده جایزه اسکار شد.

مستند دیه گو مارادونا روایت غیرمعمولی دارد. یعنی خود مارادونا جلوی دوربین قصه اش را تعریف نمی نماید بلکه تصاویر آرشیوی درام را جلو می برند و روایت آدم های دیگری که مارادونا را می شناختند. همین جا می توانید تصور کنید که کاپادیا چه کارگردانی حیرت انگیزی داشته و تدوین فیلم چقدر درخشان است که بدون حضور قهرمان قصه، کارنامه او از نوجوانی تا دوران سقوطش روایت می گردد.

اگر اهل فوتبال هستید دیدن مستند کاپادیا عیشی است که نظیر ندارد. دیدن بازی مارادونا و کاری که با توپ می نماید خودش یک اثر هنری است. بعد هم روایت درجه یک کاپادیا را داریم از اینکه چطور مارادونا در ناپولی به اوج دوران حرفه ای خودش می رسد و تیم را از صفر به صدر لیگ ایتالیا می کشاند و چطور همان ناپلی ها باعث سقوطش می شوند.

به لحاظ سینمایی هم مستند کاپادیا یک سر و گردن بالاتر از مستند کاستاریکا می ایستد با این حال اگر می خواهید کاریزمای مارادونا را ببینید و تاثیرش را به عنوان یک اسطوره در دنیا حس کنید باید سراغ مستند کاستاریکا بروید و اگر اهل فوتبال هستید و می خواهید درباره نبوغ و پیامدهایش و درباره یک فوتبالیست عظیم اطلاعات کسب کنید که یک دوران را در تاریخ فوتبال رقم زد سراغ مستند دیه گو مارادونای آصف کاپادیا بروید.

در نهایت که همه این ها بهانه است برای لذت بردن از تماشای اسطوره ای که دنیا را ترک کرد و با رفتنش انگار دنیا یکی از نقاط ثقلش را از دست داد.

  • اسطوره های فوتبال به روایت سینما؛ از مارادونا تا بابی رابسون!
منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 17 دی 1399 بروزرسانی: 17 دی 1399 گردآورنده: anti6.ir شناسه مطلب: 1424

به "گاو خشمگین؛ مارادونا روی پرده سینما" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گاو خشمگین؛ مارادونا روی پرده سینما"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید