10 واکنش عصبی در افراد که ناشی از اضطراب و ترامای کودکی هستند
به گزارش آخرین خبر، تمام انسان ها در برهه های مختلفی از زندگی، رفتارهایی از خود بروز می دهند که شاید به چشم دیگران عجیب و حتی غیرقابل توجیه بیاید. عوامل بروز بسیاری از این رفتارها در لایه های زیرین ناخودآگاه دفن شده اند و بازیابی و درک خودآگاه آن ها ممکن نیست. با این حال، ترامای کودکی و احساسات دفن شده در ناخودآگاه، معمولا خود را در رفتارهایی که انسان حتی واقف به انجام دادنشان هم نیست بروز می دهند. این فرایند به قدری بی نقص و روان صورت می گیرد که عموما شخص متوجه ریشه داشتن بعضی از رفتارهایش در ترامای کودکی نمی گردد و آن ها را به اقتضای شرایط نسبت می دهد.
در این مقاله از خبرنگاران مگ، ابتدا علائم عمومی بروز اضطراب ناشی از ترامای کودکی را معرفی می کنیم و سپس به آنالیز 10 مورد از مرسوم ترین پاسخ های مبتنی بر اضطراب ناشی از ترامای کودکی می پردازیم. با ما همراه باشید.
علائم عمومى بروز اضطراب ناشى از ترامای کودکی
بعضى از مرسوم ترین علائم اضطراب، بی تابی، ترس از صحبت کردن در مکان های عمومی یا ترس از جمعیت هستند. اما تمام علائم اضطراب ناشی از ترامای کودکی به سادگی قابل تشخیص نیستند. گاهی افراد از حضور در مکان های عمومی واهمه ندارند، اما از مکالمه های رودررو می ترسند. علائم هر چه که باشند، باید توجه داشت که ریشه بسیاری از رفتارهای مبتنی بر اضطراب، به خصوص در جامعه، به تراما، مخصوصا ترامای دوران کودکی، بازمی گردد. یافته های علمی نشان داده اند که رابطه موجود میان تراما و بروز علائم اضطراب بسیار پررنگ است و در بیشتر مواقع، ترامای حل نشده دوران کودکی می تواند راستا زندگی شخص را در بزرگسالی دستخوش تغییرات شگرفی بکند.
ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن به وسیله دیگران خود را به شیوه های مختلفی بروز می دهد. بسیاری از کسانی که درگیر ترامای کودکی هستند، از قرار گرفتن در شرایطی که انگار راه فراری از آن ها نیست به شدت می ترسند. این افراد معمولا از حضور افراد غریبه در فضاهای امنشان واهمه دارند و ترس خود را با بروز دادن رفتارهای اجتنابی نشان می دهند. فکر آسیب دیده از ترامای کودکی، تمایل دارد که از تمام ناملایمات زندگی روی برگرداند و بی اعتنایی را پیش بگیرد.
پاسخ های فکر به تراما، به خصوص ترامای کودکی، وجهه های متعددی از زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. بسیاری از این پاسخ ها ممکن است در افرادی که ترامای چندانی را تجربه ننموده اند هم بروز پیدا کند، اما پایایی آن ها بسته به شدت ترامای وارد شده به فکر فرق دارد. در ادامه، 10 مورد از مرسوم ترین پاسخ های مبتنی بر اضطراب و ترامای کودکی معرفی و توضیح داده شده اند.
1. امتناع ورزیدن از تماس گرفتن یا پاسخ دادن به تماس های دیگران
این مورد یکی از بارزترین پاسخ های فکر مضطرب نسبت به رویدادهای نسبتا اجتماعی است. اجتناب ورزیدن از تماس گرفتن یا پاسخ تماس ها را دادن به قدری همه گیر شده است که دیگر عجیب و غیرعادی تلقی نمی گردد. برای کسی که از اضطراب ناشی از تراما رنج نمی برد، پاسخ دادن به تماس ها آنقدر عادی به نظر می رسد که انجام ندادن آن علت دیگری به جز تنبلی ندارد! اما باید توجه داشت که عدم تمایل شخص مضطرب به برقراری تماس، از ترشح آدرنالین و کورتیزول به مقادیر زیاد نشأت می گیرد.
افرادی که از ترامای کودکی رنج می برند، معمولا در انجام ساده ترین کارهای تلفنی، همانند سفارش دادن غذا یا داشتن درخواستی ساده از یکی از نزدیکان، به مشکل برمی خورند. اضطراب زمانی شدت می گیرد که شخص قرار گرفته در آن سوی مکالمه غریبه باشد یا در لحظه چیزی درخواست کند. قرار گرفتن در این شرایط برای شخصی با سابقه ترامای کودکی، یادآور تمام لحظاتی است که برای دور شدن از شرایط ناراحت نماینده اقدام به فرار می نموده اما به وسیله بزرگ ترها گیر نیفتاده است. از دیدگاه شخصی که از ترامای کودکی رنج می برد، قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی به منزله از بین رفتن حریم خصوصی و مرزهایی است که قبلا فضایی امن را تعریف می نموده اند.
2. سکوت اختیار کردن در فعالیت های گروهی و اجتماعی
بسیاری از علائم اضطراب اجتماعی ناشی از ترامای کودکی در پاسخ به زندگی کردن در محیط های شلوغ و پر هرج ومرج بروز پیدا می نمایند. سیستم عصبی در چنین محیط هایی تعادل خود را از دست می دهد و مدام در حالت آماده باش قرار می گیرد تا بتواند موقعیت های مختلف را آنالیز و پردازش کند. از این رو، هیچوقت زمان مناسبی برای استراحت فکر موجود نیست و شخص دائما در معرض ابتلا به کلافگی احساسی است.
ترامای کودکی حل نشده راه خود را به بزرگسالی باز می نماید و کیفیت عملکرد شخص در اجتماع را به شدت کاهش می دهد. بسیاری از فعالیت هایی که نیازمند سطح وسیعی از همکاری با دیگران هستند برای افراد مبتلا به ترامای کودکی سخت و غیرقابل تحمل می شوند و آن ها را تشویق به انزوا گزیدن و دوری از دیگران می نمایند. این افراد معمولا برای دور شدن از شرایطی که آن ها را وادار به برقراری ارتباط می نماید، به تلفن های همراه خود خیره می شوند یا گاه و بی گاه به بهانه های مختلف از جمع جدا می شوند تا به کارهای دیگری رسیدگی نمایند.
3. معذب شدن از نشستن در کنار دیگران
این مورد هم به قدری مرسوم است که معمولا عادی تلقی می گردد و ته مایه های ترامازده اش نادیده گرفته می شوند. بسیاری از افرادی که از اضطراب اجتماعی ناشی از ترامای کودکی رنج می برند، تنها حضور یافتن در مکان های عمومی همانند سینما و تئاتر را به شدت دوست دارند. این افراد در فضاهای بسته هم در پی مکان هایی می گردند که بیشترین فاصله ممکن میان آن ها و دیگران را برقرار کند.
نشستن در کنار فرد یا افراد ناشناس، فرد مبتلا به اضطراب ناشی از ترامای کودکی را از تمرکز کردن روی فعالیت های اصلی دیگر عاجز می نماید، چراکه حواسش مدام معطوف به شخص یا اشخاصی است که شناختی از آن ها ندارد. بزرگ شدن در محیط هایی که مرزبندی های منطقی و امن در آن ها ارزش و معنایی نداشته اند، مقدار تمرکز روی شناخت اطرافیان را به شدت بالا می برد و حفظ آرامش فکری را عملا غیرممکن می نماید.
4. نشستن در مکان هایی خاص در رستوران ها یا فضاهای عمومی
بسیاری از کسانی که سابقه ترامای کودکی را داشته اند، ترجیح می دهند در رستوران ها یا سایر فضاهای عمومی مکان هایی را برای نشستن انتخاب نمایند که در فضای باز قرار نداشته باشد. برای مثال، این افراد دوست دارند به دیوار تکیه دهند و جایگاه های قرار گرفته در میان اتاق ها را نمی پسندند. علت این انتخاب این است که این افراد مدام در حال پردازش محیط اطراف هستند و کوچک ترین تغییرات در فضای پیرامون را تهدید محسوب می نمایند. بنابراین، نشستن در مکانی که به آن ها فرصت آنالیز همزمان تمام بخش های اتاق را بدهد، برایشان از اهمیت بسیاری برخوردار است.
5. پرخوری کردن
افراد آسیب دیده از ترامای کودکی، معمولا راهکارهایی را برای مقابله با اضطراب پیش می گیرند که در طولانی مدت می توانند به شدت مخرب باشند. یکی از این راهکارها، روی آوردن به غذا برای جبران کمبودهای احساسی است. در دهه های اخیر، صنایع غذایی به شدت پیشرفت نموده اند و ارتباط موجود میان تراما و مصرف مواد غذایی را به خوبی درک نموده اند. بر اساس یافته های علمی، احتمال ابتلا به اختلال های مربوط به غذا خوردن در افرادی که از ترامای کودکی حل نشده رنج می برند، به مراتب بیشتر از دیگران است. البته باید در نظر داشت که تمام اختلال های غذایی ریشه در ترامای کودکی ندارند و باید به درستی و به وسیله پزشک تشخیص داده شوند.
6. دستپاچه شدن پس از شنیدن صدای زنگ یا در زدن
به طور کلی، می توان گفت که افراد به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول در روبروه با صدای زنگ یا در زدن در را باز می نمایند و دسته دوم منتظر می مانند تا شخص پشت در از کوشش برای وارد شدن خسته گردد و مکان را ترک کند! افرادی که از ترامای کودکی رنج می برند، معمولا در دسته دوم قرار می گیرند. واکنش این افراد به شنیدن صدای زنگ یا در زدن مضطربانه است و به آن ها این احساس را می دهد که باید جایی را برای قایم شدن پیدا نمایند. این رفتار معمولا از احساس بی پناهی شخص در کودکی نشأت می گیرد.
7. بی علت معذرت خواهی کردن
افرادی که ترامای کودکی حل نشده دارند، معمولا در طول زندگی مورد قضاوت ها و انتقادهای بی جای بی شماری واقع شده اند. این باعث می گردد تا به هنگام بروز هر اتفاق ناگوار و ناخوانده ای، خود را مقصر بدانند و به شدت شرمنده شوند. این احساسات شدید و منفی، معمولا در قالب معذرت خواهی های بی علت و مداوم، حتی برای چیزهایی که تقصیر آن ها یا هیچ کس دیگری نیست، بروز پیدا می نمایند. بنابراین، می توان گفت علت بروز این رفتار، نادیده گرفته شدن و مورد سو استفاده قرار گرفتن در کودکی است.
8. به سرعت جا خوردن
در افرادی که از ترامای کودکی رنج می برند، تعادل سیستم عصبی به شدت آسیب دیده است. بنابراین، مغز همیشه در حالت آماده باش واقع شده است تا از شرایط نامناسب اجتماعی فرار کند. در این شرایط، شخص در روبروه با محرک های خارجی که برای دیگران عادی محسوب می گردد، به سرعت جا می خورد و واکنش های شدید نشان می دهد. جا خوردن معمولا به شکل از جا پریدن های شدید فیزیکی بروز پیدا می نماید و با ترامای کودکی رابطه مستقیم دارد.
9. عدم تمایل به برگزاری مهمانی و مراسم های مختلف
اضطراب ناشی از ترامای کودکی گاهی به قدری فرد را به انزوا می کشاند که او دیگر هیچ تمایلی به برگزاری مهمانی و مراسم های مختلف، همانند جشن تولد، بروز نمی دهد. این دسته از افراد از میزبان بودن هراس دارند، چراکه کنترلی روی زمان ترک مهمانان ندارند و با حضور مداوم آن ها در فضای امنشان به شدت مضطرب و پریشان می شوند. بنابراین، آن ها عموما ترجیح می دهند هیچوقت شخص یا اشخاص دیگر را به فضای امن خود، جایی که مرزبندی ها دقیق و تعیین هستند، راه ندهند.
10. احساس راحتی کردن با گروه معدودی از افراد
بزرگ شدن در کنار بزرگ ترهای غیرقابل اعتماد و پرخاشگر، می تواند شخص را به گونه ای دچار ترامای کودکی کند که در بزرگسالی در برقراری ارتباط با دیگران با مسائل اساسی روبرو گردد. این باعث می گردد تا افراد آسیب دیده از ترامای کودکی، معیارهای گسترده ای برای انتخاب دوستان و گروه های اجتماعی خود داشته باشند و به راحتی با دیگران صمیمی نشوند. بنابراین، در بیشتر مواقع، این افراد فقط با گروه معدودی از افراد احساس راحتی می نمایند و در راستای آشنا شدن با افراد تازه مقاومت می ورزند.
مرور کلی
ترامای کودکی یکی از مهم ترین عوامل بروز اختلال های روحی و روانی در بچه ها است. درصورتی که این نوع تراما به درستی شناسایی و تا جای ممکن درمان نگردد، عوارض آن به بزرگسالی منتقل می گردد و کیفیت زندگی فردی، حرفه ای و اجتماعی را به شدت کاهش می دهد. افرادی که از ترامای کودکی حل نشده رنج می برند، معمولا از آشنا شدن با افراد تازه، امتحان کردن چیزهای تازه و قرار گرفتن در شرایط غیرمنتظره به شدت واهمه دارند و ماندن در منطقه امن خود را به هر چیز دیگری ترجیح می دهند. در این خصوص، آنچه که بسیار اهمیت دارد، شناسایی دقیق علائم و یاری گرفتن از افراد متخصص برای درمان هر چه بهتر و سریع تر آن ها است.
این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با یک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت خبرنگاران مگ را بخوانید.
منبع: Psychologytoday
منبع: دیجیکالا مگ